دهـکــده ادبـیــات پـاســارگــاد
به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم¤¤ حتی اگر به دیده رویا ببینیم¤¤ من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست¤¤ بر این گمان مباش که زیبا ببینم¤¤ شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست¤¤ آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟¤¤ این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند¤¤ با این همه مخواه که تنها ببینیم¤¤ مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی¤¤ بی خویش در سماع غزل ها ببینیم¤¤ یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم¤¤ در خود که ناگزیری دریا ببینیم¤¤ شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست¤¤ اما تو با چراغ بیا تا ببینیم ((((( محمد علی بهمن)))))


ارسال توسط نــاهـــــیــد
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد این من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد این من که با هر ضربه ای از پا در آمد تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد رها کند برود از دلت جدا باشد به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری که هق هق تو مبادا به گوششان برسد خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند که فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زمان آن برسد


ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 155 صفحه بعد